نقش عقل و وحی در اجتماع از دیدگاه علامه طباطبایی
علامه به همین موضوع در" قرآن در اسلام" اشاره کرده ومی نویسند: «اگرچه انسان اضطراراً در مقام برخورد با همنوعان خود اجتماع تعاونی را پذیرفته و بدین وسیله در حقیقت برخی از آزادی عمل خود را برای نگهداری برخی دیگر فدا نموده است، ولی مجرد بناگذاری به اجتماع تعاونی با وجود عدم تعادل و تفاوت فاحش که در مقام موازنه در نیروی روحی و جسمی افراد است، دردی را دوا نمیکند و در اثر برخورد منافع افراد همین اجتماع که برای اصلاح و رفع اختلاف به وجود آمده بود، اولین سبب بروز فساد و اختلاف میشود. حال با این جامعهای که متشکل از افراد کثیر بوده و همگی دارای عقل منفعت طلب، هستند چگونه باید به حالت اجتماع پایدار رسید تا زندگی برای حرکت در مسیر کمال جویی میسر باشد؟ جامعهای که به قول علامه، مجرمان و مفسدین آن نیز صاحب عقل و به کار گیرنده آن هستند و با افزایش نیرو و توان، استثمارها افزایش و طبق آیه ۸ سوره علق ، طغیانها شکل گرفته و آیه ۳۲ سوره زخرف تحقق مییابد که: «نحن قسمنا بینهم معیشتهم فی الحیوه الدنیا و رفعنا بعضهم فوق بعض درجات لیتخذ بعضهم بعضاً سخریا.
در کتاب «قرآن در اسلام» نظر علامه را چنین میخوانیم که: «انسان از یک طرف نیازمندیهای بی شمار خود را که هرگز به تنهایی از عهده برآوردن همه آنها نخواهد درآمد، حس میکند و امکان رفع بخشی از آن نیازمندیها به دست همنوعان دیگر خود درک مینماید و از طرف دیگر مشاهده میکند که نیرویی که وی دارد آرزوها و خواستههایی که در درون وی نهفته است، دیگران نیز که مانند وی انسان هستند، دارند و چنانکه از منافع خود دفاع میکند و چشم نمی پوشد ، دیگران نیز همین حال را دارند. علامه در کتاب" قرآن در اسلام" مینویسد: «امتیازی که گروه جاندار موجودات جهانی از گروه بیجان دارند این است که فعالیت جانداران فعالیت علمی است و کارهای خود را از راه درک و شعور انجام میدهند و انسان در عین حال که با سایر جانداران در فعالیت علمی شریک است، امتیازی نسبت به دیگران دارد و آن این است که انسان با عقل و خرد مجهز است، یعنی در کارهایی که برایش امکان فعالیت هست به مجرد امکان فعالیت، به انجام عمل نمیپردازد، بلکه خیر و شر و نفع و ضرر کار را میسنجد.
west-asian-gemstones59035.blog-a-story.com
:: بازدید از این مطلب : 331
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0